|
درباره وبلاگ  سلام دوستاى عزيزم من:يه دختر احساساتى،مغرور،شيطون،يه بار ديگه هم شيطون و شوخ هستم اينجا درباره ى عشقم به کشتى کج،خاطراتم و...مطلب ميزارم از طرفداراى قديمى کشتى کج وعاشق دميزم تو زمينه ى موسيقى و نقاشى استعداد دارم... و با کشتى کج زندگى ميکنم اميدوارم لحظات خوبى رو توى وبم سپرى کنيد...به لينکامم سر بزنيد مطمئن باشيد دنيا چپ نميشه...باى باى آرشيو وبلاگ  my awesome house & themiz خونه ى من و دميز دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:, :: 1:15 :: نويسنده : Awesome!shima
وقتى على مياد و شيدا و اميرو ميبينه،دست شيدا رو ميگيره و ميخواد که ببرش با خودش و هزار تا بدوبيرا به امير ميگه که تو خيانت کاريو....امير طاقت شنيدن اين حرفا رو نداشت و هميشه از اين لحظه ميترسيد...شيدا ميکشه کنار و به على ميگه که من هيچوقت دوست نداشتم و...على هم تفنگشو مياره بيرون ميگيره سمت امير و...اميرم تفنگشو در مياره و ميگه من چن سال پيشم ميخواستم اين کارو کنم ولى امين نگذاشت (ميخواست خود کشى کنه) شيدا مياد جلو اميرو بگيره که خودشو نکشه و على هم تفنگش طرف اميره که بزنه .امير و على همزمان تير ميزنن تير على به شيدا ميخوره و اميرم خودشو ميکشه....... . پايان :(((((((( نظرات شما عزیزان: raha
 ساعت14:19---17 بهمن 1391
اورین خیلی خوب بود خوشمان آمد هی هی هییییییی D:
خاش موکنه م.... کجا رفتيييييييى!؟ raha
ساعت14:18---17 بهمن 1391
اههههههههه چرا شیدا مرد؟؟؟!!! : (((((
چون من تو دادستانم کشتمش....:))))))
چه بد تموم شد ولی خوب بود دستت درد نکنه
اوره باااا غم انگيز بوت....مرسى عسيسم raha
ساعت19:24---16 بهمن 1391
میشه به منم رمزو بدی؟؟؟: )
رمزش تو پست عشق ابدى 4 تو نظراته برو ببين رمز همشون همونه
|
|||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند